دیگه از شدت عذاب وجدان اومدم بندیسم این روزا خیلی فیلمای بچگیشو نگاه می کنم و هی می ترسم نکنه از الانش فیلم و وویسکم داشته باشم واسه بعدها اخرین پستم جالبه تا اومدم نوشتم زندگیمون نظم گرفته و چقدر همه چی خوبه جهان پوکید و کرونا اومد همین فردا با پس فردای اون پستی که نوشتم کارن تب و تشنج وحشتناک کرد و ما با چه وضعی رفتیم بیمارستان. شاید بشه گفت بدترین اتفاق زندگیم بود از ماحرای زایمانمم بدتر ۴سالگی و قرنطینه و کرونا
کاکار بزرگ می شود
درخواست خواهر برادر
اومدم ,کرونا ,نوشتم ,کارن ,تب ,تشنج ,و کرونا ,نوشتم کارن ,کارن تب ,که نوشتم ,پستی که
اشتراک گذاری در تلگرام
تبلیغات
درباره این سایت